مقدمه

ساخت وبلاگ
~ سامان ~برای چندمین بار زنگ گوشیم رو قطع کردم و خودمو مشغول پرونده رو به روم کردم... تک تک کلمات باهام شروع به بازی عجیبی کرده بودن... نه کلمه ی آشنایی میدیدم نه حوصله ی تحلیل مشغله ی ذهنیم رو داشتم... پرونده رو بستم و سرمو بین دستام گرفتم... تنها نور چراغ مطالعه دفترم از نور خورشید هم بیشتر جلوه م مقدمه...ادامه مطلب
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-forum بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 21:57

~ ویونا ~قدمام محکم بود ولی از درون خورد شده بودم، تیکه های خورد شده ی قلبم هر گوشه از اون سالن پخش شده بود... حتی تنفس این هوای سرد هم به فراموش کردن اون کلمات کذایی کمکی نمیکرد... بدترین بازی سرنوشت رو امشب با چشمای خودم دیدم ، بدترین کابوسم از خواب شیرین زندگی با سامان رو با چشمهای باز دیدم... شک مقدمه...ادامه مطلب
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-forum بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 4:18

~ سامان ~نگاهمو به کفشای مشکیم دوختم، حس میکردم رنگ صورتم از عصبانیت لحظه به لحظه تغییر میکنه... از اینکه این مرد بدون اجازه و خودسر این تصمیم رو برای زندگی من، سامان اعتمادی گرفته خونمو به جوش میاورد... بدترین سلاح رو در نظر گرفت... اینکه بین کلی از شرکای خارجی و افراد مهم این مسئله رو بیان کرد تا مقدمه...ادامه مطلب
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-forum بازدید : 26 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 18:32

قبل از شروع یه صحبتی داشته باشیم باهم!  اولین رمانم رو می خوام شروع کنم به گذاشتن! شاید بعضی هاتون به اسم جاده یکطرفه بشناسین، مجبور شدم اسمش رو عوض کنم چون یک رمان دیگه به همین اسم وجود داشت! بنابراین اسم رمان به تباهی عشق تغییر پیدا کرد.  یه خلاصه و مقدمه رو میزارم که از پست بعد رمان گذاشته بشه.  مقدمه...ادامه مطلب
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-forum بازدید : 16 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 2:18